معنی زویا امامی

حل جدول

زویا امامی

از بازیگران سریال آخرین بازی

از بازیگران سریال پرده نشین

نام های ایرانی

زویا

دخترانه، اسم مستعار

لغت نامه دهخدا

امامی

امامی. [اِ] (اِخ) از دانشمندان مقدم بر عهد نظامی عروضی صاحب چهارمقاله بود. عروضی در کیفیت دبیر کامل گوید: پس عادت باید کرد بخواندن کلام رب العزه... و مطالعه ٔ کتب سلف چون ترسل صاحب و صابی و قابوس و الفاظ حمادی و امامی... (چهارمقاله چ معین چ 3 ص 22). مؤلف لغت نامه در یادداشتهای خود و دکتر معین از علامه محمد قزوینی (تعلیقات چهارمقاله ص 20) نوشته اند معلوم نشد امامی کیست ؟

امامی. [اِ] (ص نسبی) منسوب به امام. رجوع به امام شود. شیعی. شیعی اثناعشری. شیعی اسماعیلی. رجوع به امامیه و شیعه شود.

امامی. [اِ] (اِخ) طایفه ای از ایلات کرد ایران است که در جوانرود سکنی دارند و در حدود هفتاد خانوار هستند. (از جغرافیای سیاسی ایران، تألیف مسعود کیهان ص 58).

امامی. [اِ] (اِخ) قاضی محمد از شاعران قرن نهم هجری بود. در مجالس النفائس آمده است: مردی متدین و خوش طبع بود. قاضی القضاه خراسان شد و گاهی شعر نیز میسرود، این مطلع از اوست:
گفتمش گل گل برآمد رنگ رخسارت ز مل
غنچه ٔاو در تبسم شد که از گلها چه گل.
وفات او در شوال 838 هَ. ق. بعلت طاعون اتفاق افتاد. (از ترجمه ٔ مجالس النفائس چ تهران ص 14).

امامی. [اِ] (اِخ) دهی است از دهستان اندیکا از بخش قلعه زراس شهرستان اهواز واقع در پانزده هزارگزی خاور قلعه ٔ زراس. در جلگه واقع شده و هوایش معتدل است و 230 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


علی امامی

علی امامی. [ع َ ی ِ اِ] (اِخ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن زید شهید علوی امامی حمانی. رجوع به علی حمانی (ابن محمدبن جعفر کوفی...) شود.

علی امامی. [ع َ ی ِ اِ] (اِخ) ابن محمدبن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی. رجوع به علی طباطبائی شود.


امامی کردن

امامی کردن. [اِ ک َ دَ] (مص مرکب) امامت. پیشوایی کردن. امامت کردن. پیشنمازی کردن. رجوع به امامت شود.


امامی لکهنویی

امامی لکهنویی. [اِ ی ِ ل َ هََ] (اِخ) از شاعران فارسی گوی هندوستان بود. رجوع به تذکره ٔ روز روشن چ هوپال شود. (از فرهنگ سخنوران).


امامی بخارایی

امامی بخارایی. [اِ ی ِ ب ُ] (اِخ) امیر امام الدین از سادات بخارا ساکن اوچ.میر علیشیر قانع تتوی در مقالات الشعراء چ کراچی او را در عداد شاعران آورده است. (از فرهنگ سخنوران).

عربی به فارسی

امامی

پیشانی , وابسته به پیشانی , وابسته بجلو , قدامی

فرهنگ فارسی هوشیار

امامی

پیشوایی رهنمودی (صفت) منسوب به امام، شیعی.

معادل ابجد

زویا امامی

116

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری